[ad_1]
قسمت فوقانی: عسگر عبدالله، متولد 1334 در آبادن، به خاطر برخی از داستان هایش و همچنین فیلمنامه هایش در میان سینماگران شهرت زیادی در میان داستان نویسان داشت، اما گاه خود نیز فیلم می ساخت. او که در چند سال گذشته با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می کرد، روز 16 دی ماه در سن 64 سالگی درگذشت.
فیلمنامه آثاری چون «نادیا لارباو» (سیمک شیگی)، «جستجو در جزیره»، «خانه تنهایی»، «مهاجران و صبحانه دونفره» (مهدی سبزدا)، مرسدس بنز (مسعود کیمیایی) دسته گل و «چتر دو نفره» (احمد امینی)، «به خاطر هانیه»، «خواهران عجیب» و «سرنخ» (کامرس پوراحمد) بخشی از فعالیت او در فیلمنامه نویسی است.
«قناری، کلاغ» به عنوان اولین و تنها تجربه کارگردانی او ثبت شد. فیلمی با بازی نگما غازیانی و حبیب رزایی در گروه هنر و تجربه اکران شد.
فیلمنامه نویس حرفه ای
یابر یاگانا در روزنامه مشاهری نوشت: عسگر عبدالهی فیلمنامه نویس نبود اما فیلمنامه نویس حرفه ای در حد و اندازه سینمای ایران بود. قبل از پاسخ به این سؤال که منظور عبدالله از «نویسنده» چیست، باید پرسید که آیا می توان واژه مؤلف را که نظریه ای برای تحلیل و قضاوت کارگردانان است، در مورد فیلمنامه نویسان نیز به کار برد؟ ریچارد کورلیس، منتقد فیلم آمریکایی، مقالهای با عنوان «نکات در مورد دیدگاه فیلمنامهنویس» دارد که در آن نکته این است که یک فیلمنامهنویس میتواند نویسندهای مانند یک کارگردان باشد – و شاید بیشتر. به گفته کورلیس، «کار فیلمنامه نویسان را باید کار یک کارگردان دید و با تحلیل تمام آثار او می توان درباره آن قضاوت کرد».
اگر فیلمنامه نویس روی چند فیلم پرمخاطب کار کرده باشد که در آنها فقط مدرک فیلمنامه نویسی داشته باشد، اگر بتوانیم سبک مشترکی در فیلم هایی با کارگردانان و بازیگران مختلف پیدا کنیم، نوعی شخصیت نویسنده پدیدار می شود.» اگر این گفته کورلیس را ملاک قضاوت کلیت آثار عبدالله قرار دهیم، به نظر می رسد که در فیلمنامه های عبدالله چنین کیفیتی وجود ندارد; این بدان معناست که تعداد فیلم های مستمر و پرمخاطب در کارنامه او چندان زیاد نیست و مهمتر از آن – نمی توان به دنبال یک سبک رایج در آثارش بود، اما از سوی دیگر، عسگر عبدالله بدون شک فیلمنامه نویس حرفه ای بود که می توانست کار کند. 30 سال، از سال 1365 تا 1395، نوشتن 27 فیلمنامه بژ بنرهای مختلف و ادامه در دوره های مختلف سینمای ناپایدار ایران و ادامه کار او به عنوان فیلمنامه نویس.
عبدالله کار فیلمنامه نویسی خود را از سال 1365 با نوشتن فیلمنامه «کوه های هارواردی» (ساخته ناصر گلمرزایی) آغاز کرد که داستانی عاشقانه را در پس زمینه جنگ شرح می داد و به معیشت او نیز می پرداخت. در واقع تا اواخر دهه 1960، دشواری های امرار معاش یکی از موضوعات اصلی فیلمنامه های عبدالله بود، هرچند این مضمون در دل داستان های نه چندان منسجم او، چندان صیقل خورده نیست و از سبک چرخشی پرهیز می کند. شاید یکی از دلایلی که عبدالله نتوانست موضوع نظرات خود را آنطور که باید و شاید بپروراند، پایان دادن به اکثر شعارها و کلیشه های فیلم های دهه 1960 است که ظالمان، برخلاف دنیای واقعی، باید به خاطر اعمالشان مجازات می شدند. برای نمایش فیلم ها
دهه 1970 دهه شلوغی برای عبدالله بود که 14 فیلمنامه نوشت. او سال 1370 را با نگارش فیلمنامه «خانه تنهایی» (به کارگردانی مهدی صباغ زاده) آغاز کرد که شاید بهترین اثر او باشد. نویسنده سالخورده با بازی عزت الله انتظامی نمی تواند خود را با خواسته های عصر جدید مطبوعات تطبیق دهد و ذخایر مالی اش رو به اتمام است و از طرفی ملک و دستفروش محله نیز به خانه و املاک قدیمی اش رسیدگی می کنند. . عبدالله به همراه حسن قلی زاده برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه از دهمین جشنواره جهانی فیلم فجر شدند. عبدالله در سال 1995 به همراه کامرس فورهامد فیلمنامه «خواهران عجیب» را بر اساس کتابی از اریش کاستنر نوشت که بسیار مورد استقبال عموم مردم قرار گرفت و توانست باکس آفیس موفقی را کسب کند.
سپس عبدالله در سال ۱۳۷۶ به همراه مسعود کیمیایی فیلمنامه «مرسدس» را در فضای دوستی و مردانگی نوشت که جزو آثار درجه یک کیمیایی به حساب نمی آید. یکی دیگر از فیلمنامه های عبدالله که در سال 1376 با استقبال مخاطبان مواجه شد، فیلمنامه «غریبانه» (ساخته احمد امینی) بود که تماماً برگرفته از مدل های فیلم فارسی بود و یکی از آغازگر موجی از فیلم ها به نام «دختر و پسر» بود. بعد از 2 ژوئن 2006. سال 1997 بود.
عبدالله تنها فیلمنامه نویس نبود و احمد امینی نیز در نگارش فیلمنامه نقش داشت. «لیوان دودی» (به کارگردانی محمدحسین لطیفی، 1378) در ژانر کمدی و 2 ملودرام «چتر برای دو نفر» (به کارگردانی و همکاری احمد امینی، 1379) و «آبی» (به کارگردانی حمید لبهنده، 1379) عبداللهی ها. آخرین آثار در دهه 70 بودند. عبدالله در دهه 1980 به اندازه یک دهه پیش شلوغ نبود و تنها 5 فیلمنامه نوشت که موفق ترین آنها «نیم مال من، نصف تو» (وحید نیکخواه آزاد، 1385) بود.
او در اواخر دهه 1980 با نوشتن فیلمنامه سریال «آشپز» (به کارگردانی محمدرضا هنرمند) نوشتن فیلمنامه تلویزیونی را تجربه کرد که در آن زمان با استقبال نسبتاً خوبی در بین مخاطبان تلویزیون مواجه شد. عبدالله فیلمنامه «خداحافظی طولانی» (به کارگردانی فرزاد موتمن، 2014) را در دهه 1990 نوشت که داستانی عاشقانه و پیچشی شگفت انگیز در بین عموم داشت. این فیلمنامه کاندیدای سی و سومین جشنواره فیلم فجر شد و عبدالله با وجود اینکه به دومین سیمورگ خود نرسید، موفق به دریافت لوح افتخار شد.
آخرین فیلمنامه ای که عبدالله در دهه 90 منتشر کرد، «قناری، کلاغ» در اولین تجربه کارگردانی اش بود. این فیلم حال و هوای متفاوتی با دیگر فیلمنامه های عبدالله داشت و با دیگر فیلم های زمان خود متفاوت بود و از این نظر مورد توجه برخی منتقدان قرار گرفت. عسگر عبدالله فیلمنامه نویسی حرفه ای بود که اگر بتواند در رابطه عجیب سینمای ایران راه پیدا کند حالا فیلمنامه های مهم تری برایش باقی می ماند. با این حال، او جایگاه یک حرفه ای را داشت و تا پایان باقی ماند.
حرفه نویسندگی را مشخص کنید
فرهاد توحیدی در روزنامه اتماد نوشت: به نظر من بزرگترین ویژگی عسگر عبدالهی این بود که از اولین فیلمنامه نویسان سینمای ایران بعد از انقلاب بود که به این حرفه احترام و شخصیت می بخشید. با توجه به اینکه عسگر عبدالله نویسنده موفقی هم بود و داستان های کوتاه درخشانی می نوشت، فیلمنامه هایی که برای سینمای ایران می نوشت، نشات گرفته از ساخت و بافت داستان های کوتاه او بود و از این توانایی کم نظیر برای سینمای ایران استفاده کرد.
من معتقدم سینمای ایران یکی از ستاره های بزرگ فیلمنامه خود را از دست داده است. متأسفانه در یک ماه اخیر دو تا از برجستگی های نویسندگی و نویسندگی (کامبوزیا پرتوبی و عسگر عبدالهی) را از دست دادیم و به نظرم این ضرر بسیار بزرگی برای سینمای ایران است. درگذشت این نویسنده مهم را به خانواده او، به همه فیلمنامه نویسان سینمای ایران و به همه هنرمندان تسلیت می گویم.
عسگر در داستان هایش استقامت می کند
کیومرث پوراحمد در روزنامه اتمد نوشت: لاسگر عبدالهی دانش زیادی داشت، مدام مطالعه می کرد و از نوشته های نویسندگان جوان تا بزرگسالان، از اساطیر تا تاریخ و رمان های معاصر و… کتاب می خواند و همین نکته باعث می شود. گسترش علم او بود. به قدری شیوا و شیرین بود که اگر ساعت ها با ما صحبت می کرد، در گذر زمان اصلاً متوجه نمی شدیم و پسرمان دوست داشت اینطور صحبت کند و به حرف هایش گوش دهد و اصلاً خسته نشود. مدتی که با هم بودیم شبها و روزهای طولانی بود که بین ما گذشت شیرین و دلپذیر.
او به قدری گشاده اندیش و مهربان و صبور بود که جوانان را به آموختن از او جذب می کرد. نکته مهم دیگر در مورد اخلاق، منش و اخلاق کاری او این است که وقتی فیلمنامه می نوشت به کارگردان اجازه می داد فیلمنامه و داستان را کنترل کند. فیلمنامه هایی که او برای من نوشت به من اجازه داد تا تغییراتی را که می خواستم ایجاد کنم و هیچ مشکلی برای حذف، اضافه یا تغییر آنها نداشت و فکر می کنم از درک قابل تحسینی ناشی شده است. قرار نیست کارگردان فیلمنامه نوشته شده را پا به پا بازی کند، کارگردان با توجه به شرایط کاری یا میل خود می تواند فیلمنامه را نگه دارد. می توانم بگویم رفتار عسگر عبدالله چیزی شبیه به حسین مرادی کرمانی بود. اقتباس های فراوان از کار هوشنگ مرادی چیست؟ چون اصول را باز می گذارد.
عسگر عبدالله از نظر کار حرفه ای چنین ویژگی های خوبی داشت. برای من از دست دادن او، کامبوج پرتوبی، اکبر علمی، کمبود چینی، چنگیز گیلیوند، پرویس فورهوسینی و غیره در سال بد و تاسف بار و این سال لعنتی بسیار غم انگیز است و به نظرم عسگر در بخش فیلمنامه نویسی خلأ زیادی نداشت. سینما. ماست. شکی نیست که او با فیلمنامه ها و داستان های کوتاهش همیشه در ادبیات معاصر جاودانه بوده است. او ممکن است فیلمنامهها را برای افراد دیگری نوشته باشد، اما داستانهایش همه از اعماق وجودش سرچشمه میگیرد، داستانهایش خارقالعاده. هیچ داستانی از ابدرحلهی عسگر نخوانده ام که مرا تحت تأثیر خاصی قرار ندهد. یادش گرامی و جاوید.
دنیای تصویر و کلمه در رایحه تراشه های مداد
مهدی سباج زاده در روزنامه جام جم نوشت: عسگر عبدالهی را در این سال ها از نظر اخلاقی و معنوی طراز اول یافته ام. در دوستی ها و کارها به قول جوان ها جزو نفرات اول بود. او با این اخلاق حرفه ای منحصر به فرد خود دست کارگردان را برای دخالت باز گذاشت. به گفته وی، فیلمنامه فروخته شده اکنون در اختیار کارگردان و تهیه کننده است. مردی گفته بود که متنش از نظر فضا و دیالوگ استثنایی بود. در زمینه ادبیات اشراف کامل داشت و نگاهش درست بود. کارهای او متنوع بود و فیلمنامه هایش هم محبوب و هم خاص بود. داستان های کوتاهی که او نوشت فوق العاده بود. همکاری من با او برای ساخت «بدون جستجو»، «خانه مجردی»، «پیشنهاد 50 میلیون دلاری» بر اساس داستان های کوتاه او بود.
این همه سال نان گم شده و چه کسی نداند گذران زندگی از عرصه نویسندگی چقدر سخت است. بدون حمایت، بدون تمجید. مثل همه این سال ها و با وجود کارنامه پرمشغله اش، تنها یک بار برای فیلم «خانه تنهایی» در جشنواره فیلم فجر مورد تجلیل قرار گرفت. با وجود این، او مجذوب این نوشتن بود. او هرگز با کامپیوتر کار نکرد. همیشه چند مداد و پاک کن جلویش بود. مداد تراشیده از نوع خاص خریداری شده از بازار. او دوست داشت خود را در عطر خرده های مداد در دنیای نویسندگی غوطه ور کند. با خط خوانا می نوشت. دست خط او به اندازه اخلاقش درجه یک بود. هر بار که به خانه اش می رفتی با آغوش باز از تو استقبال می کرد.
جدا از شخصیت حرفه ای، شخصیتی شیرین و جذاب به عنوان یک همراه داشت. حتی تا همین اواخر بعد از چند نوبت درمان با همان روحیه شاد و گرم به استقبال تلفنی من ادامه داد. به نظر من عسگر در بین فیلمسازان ایرانی نمونه بود. افسوس که جایش در سینما خالی است. درگذشت این نویسنده فرزانه و با اخلاق را به تمامی نویسندگان و سازندگان سینمای ایران و خانواده عسگر عبدالله تسلیت می گویم. همیشه با ما به یاد داشته باشید
[ad_2]